یادداشت کرم کتاب

میدل مارچ: داستان یک شهر
        شاید اگر جین آستین یا خواهران برونته تجربه های اجتماعی  و تجربه های "کار و بار" ی بیشتری داشتند و شاید اگر کتاب هاشون رو  در سنین بالاتری نوشته بودند، احتمالا رمان های بیشتری شبیه میدل مارچ داشتیم.میدل مارچ رمانیه که پختگی رو توش حس می کنید و زندگی فقط حول عشق خلاصه نمیشه. 
***
بر خلاف رمان های رایج، کتاب فقط یک شخصیت اصلی نداره. شخصیت اصلی کتاب داروتیا است اما در واقع قصه ی  زندگی سه زوج  احتمالی (=۶ نفر) محوریت داستانه و در کنارش زندگی  آدم های مختلفی که به زندگی این ۶ نفر گره خورده (و  اشاره ی به زندگی این آدم های مرتبط هم خیلی مختصر نیست.) شبیه کشیدن نقشه ی یک شهر می مونه‌ و مشخص کردن موقعیت آدم هاش و اینکه با چه خطوط و ارتباط هایی به هم متصل شدند. این وسط بعضی از این نقطه ها پر رنگ ترند.
***
همونطور که در بقیه ی نظرات بود، جلد دوم خیلی سریع تر پیش میره و کشش بیشتری داره. 
***
به نظرم می اومد  شخصیت رازمند و لیدگیت  نسبت به بقیه ی شخصیت ها، پردازش بیشتری داره و قابل لمس تره  و شخصیت داروتیا و لادیسلا خامی هایی داره که کمی دور از دسترسشون می کنه یا توی تصوری که ازشون  میشه، تکه های گمشده ای هست. 
***
خوندنش ارزشمنده و به نظرم باعث میشه توی انتخاب رمان های بعدی تون سخت گیر تر بشید وقتی می بینید میشه اینقدر عاقلانه تر  و واقعی تر رمان نوشت. 
      
6

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.