یادداشت لیدی شکس جوان
1404/3/22
دیشب شروعش کردم و ظهر امروز بود که تموم شد. برای همین با اطمینان میتونم بگم کتاب پر کششی بود. برادران سیسترز، ایلای و چارلی، دوتا برادر آدم کشن ولی از همون شروع داستان ما با احساسات لطیف و برادرانه این دوتا رو برو میشیم. هرچند مثل همه روابط بالا و پایین داره. من با این کتاب خیلی خندیدم. ولی البته کتاب طنز نیست. ایلای به شدت گناه داشت و تا ابد توی قلبم میمونه. نسبت به چارلی چند بار احساسات متناقضی داشتم و خب فکر کنم این از هنرمندی نویسندست. فضاسازیش به نظرم خوب بود. البته نمیشه به نظرم اطمینان کرد چون اولین کتاب وسترنیه که خوندم و در کنارش فیلم وسترنم کم دیدم. در طول کتاب با بدبختیایی که سرشون می اومد می خندیدم و یجورایی خیلی بی خیال بودم. ولی به آخراش که رسید، شاید مثلا ۸۰ صفحه پایانی، همهچیز حساس تر شد. چند بار واقعا استرس گرفتم و نگرانشون شدم. در نهایت با این که خیلی دوستش داشتم، نه میتونم به کسی پیشنهادش بدم که بخونه، نه میتونم بگم نخونید. نه پیام خاصی داره نه به لحاظ ادبی خیلی سطحش بالاست. البته ایلای یسری فلسفه بافی داره ولی در کل بیشتر یه تجربه تفریحی حال خوب کنه. یه کتاب سبک و روون که خوش بگذره. همین. اون نصف ستاره هم نمیدونم برای چی کم کردم ولی حس می کنم ۵ تا حقش نبود:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.