یادداشت آبیِ‌کبود

آبیِ‌کبود

آبیِ‌کبود

12 ساعت پیش

        و پایان . . .
این کتاب، اولین کتاب من از آگاتا بود . . .
داستان اولو که خوندم اینجوری بودم که:
واااااااااااییییییییی نویسندههههه‌ی مورد علاقموووو پیداااا کردمممممم، کلی کتاب جدید تو راهه که خودمو می‌خوام باهاشون خفه کنممممم
چرا زودتر کتابای این بشرو نخوندم، آخ از قلمش، آخ از ایده‌هاش، آخ از این زن 
مگه میشه، مگه داریم نویسنده به این خوبی 
ولی خب باید بگم که این احساسات فقط تا پایان داستان اول ادامه داشت و الان در عجبم که واقعا همچین نویسنده‌ای اینقدر طرفدار داره؟
البته که حدس میزنم کتاب خوبی رو برای شروع انتخاب نکردم
در کل؛ خواهران و برادران نخونید .
چرت و پرت محضه، داستان های کوتاهِ ساده که فقط وقت تلف کردنه .
      
75

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.