یادداشت مریم

مریم

مریم

18 ساعت پیش

قهرمانی من
        قهرمانی من عبارت از این بود که نگذاشتم بمیرم. این اولین جمله از آخرین فصل کتاب است؛ کتابی که گزارشی است از آنچه ولاسکو از سرنشینان کشتی رزمناو که بر اثر طوفان به آب افتاد و در دریای کارائیب مفقود شد، روایت می‌کند. او ده روز بدون آب و غذا در دریا شناور بود و این کتاب با قلم مارکز شکل و شمایل دیگری گرفته است. از نظر من، این کتاب یکی از آن کتاب‌هایی است که در تابستان خواندن‌شان لذت‌بخش‌تر است، چون در مورد دریا و گرمای سوزان روزهایی است که ولاسکو در دریا با کلکش شناور بود. روی هم رفته، باید بگویم خواندن این کتاب جذاب، دوست‌داشتنی و گیرا بود؛ طوری که دوست نداشتم آن را زمین بگذارم و می‌خواستم به سرنوشت قهرمان داستان زودتر پی ببرم.در انتهای داستان شاهد به شهرت رسیدن این قهرمان هستیم فردی که چند روز قبل باور نداشت که زنده می ماند حالا به چنان شهرتی رسیده بود که جمعیتی برای دیدارش صف می کشیدند ولی سرانجام مغضوب حکومت شد و تا ابد به دست فراموشی افتاد. 
      
142

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.