یادداشت سمیرا علیاصغری
1401/7/16
خیلی ممنون از آقای مستور که برای به اشتراک گذاشتن این ایده، وقتِ مارو بیهوده نگرفتند و چیزی که میشه توی ۸۷صفحه زد رو در ۲۷۸صفحه کش ندادند. اما واقعا این اختصار، حُسنه؟ من از خوندن کتاب، کیف کردم، ولی داستان فقط پیش رفت و تموم شد، بدون اینکه از ظرافتهای ادبی و داستاننویسی، مثل توصیف، مثل شخصیتپردازی و چیزهایی شبیه این بهره برده باشه. به شخصه دوست داشتم احساسات درونی سوسن یا نوذر، چیزی که تو کلهاشون میگذره رو هم بدونم و راوی دانای کل هم این ظرفیت رو داشت که داستان رو از سطح بکشه بالا. به هرحال "استخوان خوک و دستهای جذامی" از اون کتابهاست که باید نوشته میشد و حالا که نوشته شده، خوبه که بخونیمش :).
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.