یادداشت سمی

سمی

سمی

1404/4/8

        .
دختر نامه‌ها را محکم در دستش گرفته بود و مراقب بود تمبرها خراب نشود،برف می‌بارید و... اما او به راهش به طرف شهر ادامه می‌داد،نامه‌ها را زیر کتش سُر داد تا خشک بمانند. با خود تکرار می‌کرد،فقط چند قدم دیگر. فقط چند قدم دیگر.همین چند قدم...
.
من هرگز با تو خداحافظی نمی‌کنم.فقط می‌گویم به زودی می‌بینمت.می‌دانم که می‌بینم.
#نامه_گمشده
#جیلین_کانتور 
#ترجمه#آفاق_زرگریان
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.