یادداشت کتاب‌فام

        ۴۰۰ صفحه‌ در ۱۱ساعت و ۳۰ دقیقه.
‌
«گریزها» رمانی‌ست (اگر بشود رمان خواندش) شامل ۱۱۶ تکّه‌ی اگزیستانسیال که محور اصلی‌اش حرکت فیزیکی، بدن فانی و معنای چیزی‌ست که با نام خانه می‌شناسیمش. اثری‌ست آکنده از شهودها و ایده‌ها، مخمصه‌ای از صداها و داستان‌هایی که ظاهرن هیچ‌گونه ارتباط زمانی و مکانیی ندارند که در پیچ و خم سطح و ژرفا در گردش‌اند و اثبات واقعی بودنشان، همچون ابهامی باشکوه در طول کتاب باقی می‌ماند.
‌
«توکارچوک» هم رمان می‌نویسد و هم داستان کوتاه اما این کتاب را که می‌خوانی، حس می‌کنی که با یک رمان طرف نیستی، انگار که با یک مجموعه داستان‌های کوتاه هم طرف نیستی هرچند که برخی بخش‌هایش در ادامه توسعه و ادامه پیدا می‌کنند و گاهی در حین خواندن برخی بخش‌هایش ترجیح می‌دادم که ایکاش نویسنده مثلن همین یک بخش را به‌عنوان داستانی واحد برای کتاب انتخاب می‌کرد و پروبالش می‌داد. در کل، این کتاب شامل قطعاتی‌ست با ایده‌ی سفر در فضا و در طول زمان که با یک صدای متفکرانه و کنایه‌آمیز به یکدیگر پیوند خورده‌اند. حرکت از جایی به جای دیگر، از اندیشه‌ای به اندیشه‌ی دیگر، تمایل و جهت و در عین حال سبک این متن استدلالی خاص را معنا می‌بخشد. «توکارچوک» خودش این کتاب را با اشاره به ساختار پیچیده و غیرخطی آن به عنوان یک "رمان صورت فلکی" توصیف می‌کند. به عنوان خواننده‌ی کتاب، توصیفش کار سختی‌ست، انگار تخلیطی‌ست از تأملاتی بازتابانده شده در مقالات، داستان‌های تخیلی با تاریخ‌های تخیلی که طولشان از یک پاراگراف تا چندده صفحه متغیر است.
‌
در نهایت «گریزها» از آن دسته کتاب‌هایی‌ست که همراه با خواندن باید حسش کنی و شاید حتی از منظری عرفانی نگاهش کنی، خواندنش بسیار تجربی‌ست و ممکن است خروجی‌اش از خواننده‌ای به خواننده‌ی دیگر بسیار متفاوت باشد و همه‌ی این‌ها خواندن این کتاب را به ماجراجوییی جسورانه در دل داستان‌سرایی غیرخطی بدل می‌کند. مانند باز کردن کشوهایی‌ست که درشان گنجینه‌های متفاوت پیدا می‌کنی.
      
1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.