یادداشت سید صالح ادراکی

خانه مغایرت
        خانه ای مغایر با فرزند کمتر زندگی بهتر
خانه مغایرت رمانی طنز از محمد علی جعفری ست.
پیش از این از این‌ نویسنده کتاب های تاوان عاشقی، سربلند، عمار جلب، آرام جان، جاده یوتیوب و شغل شریف را خوانده بودم.
در بین این ها، بعد از سربلند که درمورد شهید حججی بود، این‌ خانه از نظر جذابیت برای من دوم بود.
داستان در مورد پسری به نام سعید است که هم تک فرزند است، هم دانشجو، هم بی هنر و هم عاشق سحر.
سحر، نامزد سعید، در خانواده ای شلوغ و سنتی رشد کرده است.
برادران و خواهران او عبارتند از : مرتضی، مجتبی و سمانه و سمیه که دوقلو هستند.
داستان از ماه عسل نیمه کاره سعید و سحر به شیراز آغاز می‌شود. پدر بستنی فروش سحر با موتور تصادف کرده و خانه نشین شده است. با خانه نشین شدن پدرخانم سعید، پیشنهاد اداره بستنی فروشی توسط سعید مطرح می‌شود.
سعیدی که دست و پا چلفتی ست و به محض دست زدن به هویج بدنش مور مور می‌شود.
مقایسه زندگی خانوادگی خانواده ی خلوت سعید با خانواده شلوغ سحر از نقاط قوت کتاب است.
سرزندگی، شادی، خنده، احترام، عشق و محبتی که در خانه سعید به ندرت يافت می‌شود در خانه سحر به وفور در دسترس همگان است.
در این بین خبر بارداری مادر سحر، سعید را متعجب می‌کند که......
داستان به حداقل یکبار خواندنش می‌ارزد.
نسخه ی صوتی کتاب با لهجه شیرین یزدی هم موجود است که لذت کتاب را دوچندان می‌کند. 
      
3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.