یادداشت علی ریاضی
1404/1/14
خیلیها اعتقاد دارن که اگه کسی میخواد آثار داستایوسکی رو بخونه، بهترین رمان برای شروع، شبهای روشنه. من نمیتونم نظر قاطعی در این زمینه بدم چون رمانهای دیگهی داستایوسکی رو نخوندم ولی با توجه به اون چیزی که در ادامه میگم، احتمالا همین نظر، درست باشه. اولا تعداد شخصیتهای داستان، خیلی کمه. این مسئله مخصوصا در رمانهای روسی اون سبک نامگذاری و صدا کردن افراد، خیلی به ساده و روون شدن رمان و گیج نشدن خواننده کمک میکنه. ثانیا حجم کتاب بهقدریه که امکان این که همهش رو یهباره و بدون زمین گذاشتن کتاب بخونی وجود داره. اما با وجود این دو ویژگی، شخصیتپردازیها بسیار دقیق و پرجزئیات انجام گرفته و ارتباط بین شخصیتها که پیچیدگیهای زیادی داره، خیلی دقیق توصیف شده. بههمین دلیل با خوندن این رمان کوتاه، میشه با نوع تفکر و سبک نوشتن داستایوسکی تا حد خوبی آشنا شد. این رو هم بگم که احساس میکنم خیلی از آدمها میتونن بخشی از شخصیتشون یا تجربهی زیستهشون رو در این رمان ببینن و این میتونه رمان رو براشون خیلی دوستداشتنیتر هم بکنه. البته شاید بگید که این ویژگی خیلی از رمانهای خوب دیگه هم هست که واقعا همین طور هم هست ولی خب تو این رمان، این ویژگی بهطور خاص به چشمم اومد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.