یادداشت محمدقائم خانی
1402/1/28
روایت انقلاب سال 57 معمولاً با تمرکز بر چند مقطع حساس انجام میشود. اختلاف روایاتِ موجود هم بیشتر به اختلافاتِ مرتبط با همین مقاطع برمیگردد. حالا یا اختلاف بر سر اضافه یا حذف شدنِ برخی مقاطع به کلیتِ روایت سال 57 است، یا به تفاوت در وزندهیِ مخصوص هر تفسیر به مقاطع مذکور مربوط میشود که طبیعتاً در تفاسیر مختلف تغییر خواهد کرد. این نحوه از روایت انقلاب به تحلیل زندگی خود امام راحل (ره) هم سرایت کرده است. معمولِ راویان زندگی حضرت امام به چند مقطع حساس توجه میکنند و با تمرکز بر آنها، سعی میکنند شِمایی کلی از زندگی موثرترین مرد سیاسی ایران معاصر ارائه دهند. این نوع از روایت، با وجود همه محسّناتی که دارد، یک ضربه بزرگ به تلقی جمعی ما از زندگی و آثار و کار سیدروح الله موسوی خمینی زده است. این ضربه جبرانناپذیر همانا ندیدن روندهای متعددِ حاضر در و حاکم بر زندگی اوست. روایت مقاطعِ منفصل از هم باعث شده است همه کارهای این مرد ذوابعاد، به نوعی حوادثِ نامرتبط اما پشتِ سر هم تلقی شود که بیانگرِ نوعی آشفتگی در ذهن و عمل خودِ حضرت امام (ره) هم هست. برخلافِ واقعیتِ زندگی ایشان که نه تنها پر است از ارجاعات متعدد خودشان به این روندها، بلکه روندهایش با روایان متفاوت از مجاری گوناگون نقل و ثبت شده به گونهای که قابل خدشه نیست. هدایتالله بهبودی در کتاب «الف لام خمینی» این روایتِ چندتکه را شکسته و سعی کرده است روند سیاسی حرکت امام خمینی تا پیروزی انقلاب را در کلیت خویش نمایش دهد. او با تمرکز بر اسناد ساواک به عنوانِ نقطه کانونیِ مقابله با حرکت حضرت امام، که تمام تلاشهای ایشان و شاگردانش را رصد میکرده و سعی در خنثیسازی آن داشته است، توانسته روند طولانی و پیگیرانه و چندبعدیِ مجاهدت سیاسی حاجآقاروحالله در مبارزه با رژیم پهلوی را به خوبی نشان بدهد. میتوان گفت این کتاب، ذهنیت سادهانگارانه سلسله اتفاقات تصادفی زندگی امام در مبارزه با حکومت پهلوی که منجر به شکلگیری انقلاب اسلامی شده را، تا حدودی از مخاطب خود میزداید و چه بسا برای برخی عملاً باطل کند. کتاب «الف لام خمینی» به خوبی نشان میدهد که تغییرات بزرگ اجتماعی با تلاقی دو حادثه نامتجانس و همگرایی چند عامل ریز و درشت در حاشیه آن رخدادها اتفاق نمیافتند، بلکه مبتنی بر ذهنیتهای روشن و کنشهای اجتماعی دقیق معطوف به اغراض عمیق و اهداف واضح صورت میپذیرند. نوعی توافق ناخواسته بین طرفداران جمهوری اسلامی و دشمنانش در تبیین حادثه انقلاب سال 57، سادهانگاریِ فهم تغییرات اجتماعی را در ذهنیتِ نخبگان ما تثبیت کرده و حتی در برخی به نوعی توهمِ نسبت به آیندهی دلخواه خودشان منجر شده است. خوانش دقیق و منسجمِ این کتاب – که امام خمینی را از نگاه ساواک بررسی میکند- میتواند کمی استراتژی حاکم بر اذهانِ نخبگان ما، یعنی فانتزیِ تصاحب آینده با کمترین هزینه را، کنار بزند؛ چه این آینده از جنس تغییرات بزرگ باشد چه حفظ وضع موجود. حیف که بعید است این اذهان متوهم، گذرشان به خواندن چنین کتابی بیفتد.
11
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.