یادداشت حامد محسنی

        ارباب حلقه‌ها صرفاً روایتی خیالی یا قصه‌ای برای گریز از جهان واقعی نیست؛ سفری‌ست به ژرفای همان جهانی که در آن زیست می‌کنیم. سفری که نه به بیرون، بلکه به درون می‌برد: به لایه‌های تاریک و روشنِ وجود، به نبرد دیرپای خیر و شر، ترس و شجاعت، تردید و ایمان. جهانی که در آن افسانه‌ها، آینه‌ای می‌شوند برای واقعیت، و تخیل، ابزاری برای فهم آن.

ادبیات فانتزی –و به‌ویژه آثار تالکین– سال‌ها با بی‌مهری منتقدان روبه‌رو بوده‌ است. اما مدت‌هاست که در جهان انگلیسی‌زبان، ارباب حلقه‌ها از سطح سرگرمی گذشته و به موضوع تحلیل‌های جدی ادبی-فلسفی بدل شده است. با این‌حال، در ایران همچنان همان بی‌توجهی قدیمی ادامه دارد. هنوز آثار بسیار اندکی درباره‌ی ارباب حلقه‌ها نوشته یا ترجمه شده‌اند. کتاب فراروایت در ارباب حلقه‌ها (نوشته‌ی مری آر. بومن، نشر اطراف) از معدود استثناهاست؛ یکی از اندک منابع فارسی‌زبان درباره‌ی تالکین و اثر ماندگارش.

کتاب فراروایت در ارباب حلقه‌ها ترجمه‌ای‌ست از مقاله‌ای تحلیلی که با نگاهی متفاوت و ساختاری، به سراغ رمان تالکین رفته است. بومن، به‌جای بررسی محتوا یا شخصیت‌ها، بر آن‌چه پشتِ پرده‌ی روایت می‌گذرد تمرکز می‌کند: بر شیوه‌ی روایت‌گری، بر لایه‌های پنهان داستان، بر لحظاتی که داستان از روایتِ خود آگاه می‌شود.

در این خوانش، ارباب حلقه‌ها فقط یک داستان نیست، بلکه داستانی درباره‌ی «چگونه داستان گفتن» است. لحظاتی که شخصیت‌ها درباره‌ی معنای افسانه‌ها، روایت‌ها، و حافظه‌ی جمعی گفت‌وگو می‌کنند، نه فقط برای پیشبرد داستان، بلکه برای تأمل در خودِ عملِ روایت‌گری است. بومن نشان می‌دهد که چگونه تالکین با لایه‌لایه کردن روایت، خواننده را نه فقط به دنبال ماجرا، بلکه به دل ساختار روایت می‌کشاند؛ جایی که مرز میان داستان و زندگی، میان افسانه و تجربه، محو می‌شود.
      
70

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.