یادداشت کلاغ هفتم
1404/2/24 - 18:21
فقط یه چی دربارش می تونم بگم شاهکاری که در حقش کم لطفی شده
بخونیدش
تابستون خوندمش ولی هنوز داستان تو ذهنمه
✨فضا سازی
زیبا بود و پایب زمستونیش باعث می شد حتی منم احساس سرما کنم
می تونستم فاکس فایر رو تو ذهنم تصور کنم
نامه های شهریار اسب ،
روبان های قرمز ،
سفره ی ارغوانی ،
کتاب مصور بنی ،
تخت آنا،
خدایان معلق روی سقف،
و خیلی چیز های دیگه
هنوز که هنوزه واضح تو ذهنمه
دلم می خواد به فضاسازیش ۵ ستاره بدم
ولی ۱ ستاره
✨ شخصیت پردازی
امالاین ، آنا ، بنی ،خواهر ها ، دکتر ، تامس، کیت و به قول امالاین سه موش دیگر در قلبم برای خود جا دارند:)
حتی مارجوری و بارانی زردش که در داستان نبودند را عمیقاً دوست داشتم:)
زیبا ترین بخش این کتاب این بود که امالاین امید داشت که مارجوری و پدر و مادرش زنده اند این که به خودش تلقین می کرد اونا اسب ها بودند که مرده اند
✨نوع نوشتار کتاب
شمارو غرق خودش می کنه و با امالاین همراه میشید تا جلوی اسب سیاه رو بگیرید
شاید فکر کنید کودکانه است اما واقعا اینطور نبود
و این جمله
زندگی همیشه خاکستری نیست باید بدانید کجا را نگاه کنید
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.
