یادداشت امیرحسین خوش طینت

                هنوز هم این کتاب یکی از بهترین کتابهاییه که خوندم، برای من که دنبال چالش های فکری هستم در زمینه چیزهایی که به ظاهر مسلمات هستی تلقی میشه این کتاب فوق العاده جذاب بود!
کتاب داستان همسفر شدن یک کشیش روشنفکر و یک شهردار کمونیسته! به شکلی جالب این دو زندگی شون به هم گره می خوره  و با هم همسفر میشن و تقابل دو دیدگاه به ظاهر متضاد با هم وقایع و دیالوگ هایی ماندگار رو رقم میزنه.
البته نویسنده از کتاب دن کیشوت الهاماتی گرفته در نوشتن کتابش، گاهی در لابلای دیالوگ ها به وقایع داستان دن کیشوت هم اشاراتی میشه، اسم شخصیت اصلی داستان هم به همین مناسبت عالیجناب کیشوته، که این عالیجناب از نوادگان اون دن کیشوت معروفه!
البته من خودم دن کیشوت رو نخوندم متاسفانه! ولی با خوندن این کتاب و با اشاراتی که از اون قصه در این کتاب آورده شده علاقمند شدم به خوندنش!
من چند جای خاص و چند خط بی نظیر از کتاب رو علامت گذاری کردم هر چند وقت یه بار یه سری بهشون میزنم و لذت میبرم از خوندن مجددش.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.