یادداشت مهرداد احمدنژاد

خوبی، الزام اخلاقی و امرالهی: بررسی تطبیقی آرای آدامز و متفکران شیعه
        این کتاب را نخوانید مگر اینکه از جمله کسانی باشید که سرتان برای بحث‌های فنی فلسفه درد می‌کند! ۱-فلسفه اقسامی دارد که برخی‌ها با زندگی روزمره و تجارب شخصی و جمعی مرتبط است و برخی دیگر با دلیل‌آوری‌های پیچیده و گره‌خورده. این کتاب قطعا از دسته‌ی دوم است. گاهی مسیر استدلال‌ها و نقد استدلال‌ها آنقدر طولانی است که ممکن است فراموش کنید که اصلا قصد ابتدایی نگارندگان چه بوده است. اما با این حال مسیر فهم اموری از جمله «ماهیت خیر» را هموار می‌سازد. 
۲-این کتاب برخلاف آثار دیگری که با تم تحلیلی در بازار نشر موجود اند، پژوهشی است؛ یعنی قرار نیست صرفا گزارشگر پژوهش‌های جا افتاده‌ در حوزه‌ی خاصی از فلسفه باشد. خواندنش صرفا به قصد لذت چندان لذت‌بخش نیست و اگر درباره‌ی موضوع کتاب مسئله‌مندید احتمالا از سر و کله زدن نگارندگان با مسائل حظ وافی خواهید برد. مثل همه‌ی آثار پژوهشی دیگر بهتر است آموزش‌دیده به مصاف این کتاب بروید نه به قصد آموزش.
۳-بالاخره ماهیت خیر و الزام چیست؟ پاسخ نهایی روشن نیست(یعنی اگر روشن بود عجیب بود) اما مطالعه‌ی این اثر به ما کمک می‌کند که بتوانیم خیلی دقیق‌تر به آن فکر کنیم. با اینکه موضوعی هم هست که با اهداف زندگی‌ ما گره خورده و فهم این موضوع بر سبک زندگی ما هم اثر می‌گذارد اما درگیر شدن با محتوایش کار هرکسی نیست و مخاطب عمومی ندارد(یا بهتر بگوییم مخاطب عمومی را به زحمت می‌اندازد). اگر از من بپرسند می‌گویم کتاب آخوندی و آخوندپسند است؛ از جهت جنس مسائل موجود و نیز عمقی که به آن‌ها پرداخته شده.
۴-احتمالا با یک بار خواندن عمق مطالب آن روشن نمی‌شود. من در مدت زمان نسبتا طولانی آن را خواندم(شاید مجموعا به مدت یک سال اما نه با شدت ثابت) و سعی کردم در جزئیات آن غرق شوم اما حس می‌کنم لازم است در مدت زمان کوتاه هم دوباره با آن مواجه شوم. مواجهه‌ای برای جمع‌بندی و به هم چسباندن همه‌ی قطعات پازل. نقطه‌ی ورود من به ماهیت خیر، مواجهه‌ی من با دخیل بودن خیرها در فهم فضائل بود بنابراین لااقل در همین یک فقره باید با دست پر به نظریه فضیلت برگردم و یافته‌هایم از خیر را به آن زمینه‌ی فکری بدوزم.
۵-راهی که مؤلفین به اقتفای رابرت آدامز رفته‌اند در نهایت راهی میانه‌ است اما تمایل‌شان به سنت شیعه و نیز دفاع از آن پررنگ است. آنطور که من برداشت کرده‌ام مسامحت آدامز در موضوع را به نوعی کامل‌کننده دیدگان شیعیان اصولی می‌دانند و برتری آن(نظریه آدامز) را به بهره‌مندی از پیش‌زمینه‌های فلسفی در فلسفه زبان نسبت داده‌اند. البته برتری‌های آدامز به همین هم محدود نیست و با دقت‌نظری که در جدا کردن تحلیل «خیر» و «الزام» به خرج داده از بسیاری از خطاهای فکری(من جمله مشکل دوری بودن در فهم خیر و الزام) جلوگیری کرده است.
      
163

23

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.