یادداشت محمد خزائی

        کتاب ابتدا از شرایط شبه جزیره شروع می‌کند و با ابراهیم و اسماعیل همراه می‌شود و منظره‌ای شفاف از سابقه فرهنگی و اجتماعی شبه جزیره ارائه می‌دهد که از نظر من، جذاب‌ترین بخش کتاب است، روایاتی تازه که تا کنون کمتر جایی از آن شنیده‌ام. با این حال با ورود به بخش داستانی و شروع روایت زندگی نبی، اندک اندک با رسیدن نبی به پیامبری جذابیت کتاب کاسته می‌شود و روایت‌های کلی و جزئی درهمی مقابل خواننده قرار می‌گیرد که چهره‌ای مبهم و نامتعادل از نبی ارائه می‌دهند و کتاب در مواقعی بیش از آنکه به نبی بپردازد، داستان زندگی عایشه و رقابت‌های کودکانه‌اش با دیگر همسران پیامبر و بزرگ منشی ابوبکر و عمر می‌شود.

محمد مارتین لینگر،‌ پروتستان‌زاده انگلیسی که بعد از اسلام آوردن نام ابوبکر را برای خود انتخاب کرد،‌ پیامبری ساده‌اندیش، مهربان و احساسی است. برنامه مشخصی ندارد و اشتباهاتش فراوان است. از شکوه و اتقان در رفتار او خبری نیست و اگرچه هنوز هم دوست داشتنی است اما بسیار کمتر از آن است که ما از پیامبر می‌دانیم. علی مارتین لینگز هم شخصیتی است حاشیه‌ای و جوان که به خاطر خویشاوندی با نبی مورد توجه اوست اما نقش چندانی ندارد و فاطمه نیز همینطور، هرچند گهگاه به جبر روایات، نویسنده مجبور بوده به آن‌ها بپردازد. با این حال لینگز هر جا توانسته از عایشه و ابوبکر و عمر گفته است و این چیزی است که باعث شده این کتاب محبوب اهل سنت و حکومت‌های آن‌ها باشد و بسیار مورد تقدیر.

با این همه اگر کسی بخواهد، پیامبر را از نگاه اهل سنت بشناسد،‌ محمد مارتین لینگز  یک کتاب مختصر و مفیدی است ولی اگر کسی می‌خواهد نبی را بشناسد، محمد مارتین لینگر نه تنها کافی نیست که چه بسا گمراه کننده باشد.