یادداشت

سیاه خون
        راستش من معمولا نسبت به ترجمه حساسیت زیادی نشون نمیدم ولی راستش ترجمه‌ی افق برای این کتاب اصلا خوب نبود.نشر بهنام هم کتاب رو چاپ کرده که اگر پیداش کنم حتما مقایسه میکنم.فعلا ترجیح میدم همون نشر کانون رو بخونم و لذت ببرم و انقدر زجر نکشم.
بدترین بخش ترجمه هم اسامی بود.ببینید برای یک شخصیت که قراره راهزن و یه جورایی عیار باشه و تبدیل بشه به قهرمان ماجرا کدوم اسم بهتره. بلوط‌خورک یا زاغ‌کبود.
بلوط‌خورک برای من ابهت نداره، اسم قهرمانانه‌ای نیست، برام شجاعت رو تداعی نمیکنه...
اما درباره‌ی خود کتاب این بخش در داستان سیاه دل و دنیای ما اتفاق افتاده و داستان در دو خط داستانی پیش میره. ‌کلا تو سیاه قلب شخصیت اصلی خاص نداریم.قصه همزمان با کمک همه جلو میره. همون اندازه  که مگی و فرید به پیشرفت قصه کمک میکنن، مو هم تو قصه اثر داره حتی اگر ازش کم بشنویم.
و آیا بلوط خورک داستان متولد شده؟! آیا اورفئوس قلدر میتونه به فرید کمک کنه؟! فونگلیو چی میشه!؟ برای همیشه از کارش دست میکشه؟! مو چه طلسمی تو کتاب مارکله(کله افعی)گذاشته که جاودانگی اش را ازش میگیره؟!
  جواب سوالات رو تو کتاب بعدی باید پیدا کنیم....
      
69

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.