یادداشت فاطمه مجاب

تمساح
        دارم سعی می‌کنم با انتخاب کتاب‌های کم‌حجم از نویسنده‌های بزرگ، کم‌کم برم سراغ آثارشون. «تمساح» هم (بعد از شب‌های روشن) یه قدم دیگه بود برای داستایسفسکی خوندن. و چه قدم جذابی! هم ایده‌ی داستان رو دوست داشتم و هم لحن طنزش رو. تمساح اولین بار تو یه نشریه چاپ شده و کنایه‌هایی به اوضاع جامعه‌ی اون روز روسیه داره. ضمنا پیش‌گفتار ناشر اون مجله برای داستان هم در ابتدای کتاب اومده و حتی خوندن اونم لذت‌بخش بود!
تنها ایرادی که به داستان می‌تونم بگیرم این بود که زود تموم شد. جا داشت شرح این دیوانگی‌ها ادامه داشته باشه :))

+ ترجمه هم دلچسب بود. صحبت‌های مرد آلمانی که به روسی مسلط نبود بامزه ترجمه شده بودن (مثلا: «من تیمساح را نمی‌فروخم»!). چند مورد هم کلماتی استفاده شده بود که من تا حالا نشنیده بودم و خوشحالم چند تا لغت و معادل جدید یاد گرفتم (داوخواهانه، خریطه). هرچند دو سه کلمه و معادل هم بود که یا من نفهمیدم یا واقعا اشتباه بودن. ولی در کل کتاب ترجمه‌ی خوبی داشت.
      
1

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.