یادداشت

شب صورتی
        این کتاب خیلی چیزا به من یاد داد 
اول اینکه زود قضاوت نکنم و کتابی رو صرفا به خاطر متفاوت بودن نصفه رها نکنم
دوم اینکه همیشه به خدا اعتماد کنم و جوری که اون میخواد رفتار کنم...

داستان درباره ی یه خانواده ی مهربون و همدله که کنار هم دیگه ماجرا ها و اتفاقات مختلفی رو به خوبی پشت سر میذارن 
میشه اسمش رو گذاشت یه رمان خوب و آموزنده مخصوص نوجوون ها(شایدم بزرگ تر ها!) 
نویسنده سعی کرده بود مفاهیم خوبی مثل احترام به بزرگتر،اعتماد و توکل به خدا،دوری از گناه،مشورت کردن،آشتی کردن،حفظ آبروی مومن،بخشیدن،صبوری و خیلی چیزهای دیگه رو تو داستان بگنجونه و موفق هم بوده. 
یه ویژگی خوبی هم که برای من داشت این بود که با شخصیت اصلی داستان یعنی سینا، هم سن بودم و تا حدودی احساسات و افکارش برام قابل درک بود 
در کل اصلا از خوندنش پشیمون نیستم 

تو نظرات دیدم بعضیا میگن پایان خوبی نداشت یا درباره ی عشق سطحی دوره ی نوجوونی بود و....
درحالی که من این برداشت رو کردم که اتفاقا نویسنده کاملا حال و هوای نوجوونی رو درک کرده و اتفاقا پایان خوبی هم داشت 
همیشه که نباید آخر همه ی قصه ها کلاغه به خونش برسه
یبارم باید نویسنده پایان رو یجوری بنویسه که ما خودمون تا ته داستانش بریم! 

      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.