یادداشت زینب محمدقلی‌زاد

        این کتاب کمی مرا یاد « رگ و ریشه » از جان فانته انداخت اما دقیق‌تر، جزئی‌تر، خلاق‌تر. با نامه نگاری  زن/مادر شروع شد و  از زاویه دید اول شخص مرد/پدر  ادامه پیدا کرد و در نهایت با زاویه دید اول شخص دختر/فرزند به پایان رسید. داشتن چندین زاویه‌دید در داستان یکی از سخت‌ترین کارها برای نویسنده است و به همان اندازه به داستان عمق و باور‌پذیری می‌بخشد،‌اتفاقی که در این داستان  با موفقیت رخ داده است. با داشتن چند زاویه دید نویسنده «یک فعل و چندین اثر از همان یک فعل» را به زیبایی نشان داده بود.  مضاف آنکه با این ترفند  شخصیت‌ها را در محدودی خاکستری نگه داشته بود که به زندگی واقعی نزدیک ‌تر هستند.
      
439

27

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.