یادداشت فاطمه‌السادات شه‌روش

        سفرنامه سال ۴۹ از حج به قلم سلیس و روان جلال آل احمد
راستش من تعریف درستی از سفرنامه در دست ندارم. اما جلال در سال ۴۹ به معنی واقعی کلمه در حد توان در سفر حج به کاوشگری و در آوردن زیر و بم زندگی و ویژگی های زائران و مجاوران و کسبه پرداخته. تا جایی که در موارد بسیار پایش تاول زده یا دچار گرمازدگی شدید می شود. اینکه جلال خودش فرانسه می داند و انگلیسی و عربی باعث شده بتواند با اقشار متعددی هم کلام شده و از هریک درباره موضوعی پرس و جو کند. البته لابلای  سفرنامه نویسی و مصاحبت با افراد، نویسنده بسیاری از نظرات و باورهای خود را بیان کرده که از دلسوزی عمیق وی برای دنیای اسلام و تاسف بابت عقب ماندگی ممالک اسلامی مخصوصا عربستان حکایت دارد. 
وضع فلاکت بار بهداشت و اسکان طی این سفر جایی برای وارد شدن به معنویات سفر باقی نمی گذارد یا حداقل جلال نمی خواسته در مورد آن چیز .خاصی بگوید 
قطعا با خواندن این سفرنامه دلتان هوای حج نمی کند ولی باید و حتما این کتاب را خواند و دید که چگونه در گذشته ای نه چندان دور زائران سختی .سفری این چنین را به جان می خریدند تا حاج یا حاجیه ای پشت اسمشان بیفتید و چشمشان به خانه خدا روشن گردد. مشقتی که اگرچه امروزه از شدت آن کاسته شده اما در بهبود مدیریت این گردهمایی بزرگ نسبت به آن زمان تغییر زیادی به چشم نمی خورد.
      

6

(0/1000)

نظرات

البته سفرحج  مرحوم جلال مربوط به سال ۴۳ بوده، ولی چاپ کتاب رو نمی دونم.

1