یادداشت علیرضا بنیجانی
دیروز
این اولین کتابیه که از رانپو خوندم. برای یه داستان معمایی-جنایی که شخصیتهای اصلیاش مثلن باید دوتا آدم تیزهوش باشن، منطق روایی ضعیف و سادهلوحی کاراکترها خیلی تو ذوق میزد. نویسنده میخواست به هر قیمتی خواننده رو غافلگیر کنه، حتا اگه شخصیت کاراگاه یا دزد داستانش رو احمق جلوه بده. البته شاید همهٔ اینا رو بشه با استدلال «ژاپنی بودنِ داستان» توجیه کرد؛ ولی علیرغم اینکه داستان اونقدری کشش داشت که تا آخر ادامهاش بدم، ولی راضیام نکرد. مترجم هم دستش درد نکنه، ولی انگار با زبان فارسی کمی غریبهاس و دلش میخواست خواننده از خوندن کتاب لذت نبره. موفق شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.