یادداشت
1403/6/17
4.1
197
معمولا خیلی بست سلر خوان یا همون پرفروش خوان نیستم. نمیخوام بگم این کتاب ها بدن یا بی فایده اما خب معمولا در سطح حرکت میکنند. شما به خودت میای میبینی یهو ۱۰۰ صفحه خوندی ... این یعنی خیلی درگیر نکرده ذهن و فکر شما رو... اما این کتاب با تمام بست سلر بودنش ، خیلی عمیقه... مسئله ، مسئله مرگه... بزرگترین سوال و بزرگترین داشته بشر... اینکه مرگ چطوری به سراغمون میاد؟ چی میشه؟ بعدش کجا میریم؟ چطوری میریم؟ و... اگر بدونیم کی میمیریم زندگی ساده تر میشه؟ میتونیم از فرصت هایی که داریم بهتر استفاده کنیم؟ و خیلی سوال های دیگه ای که شاید با خوندن این کتاب بیشتر بهش فکر کنیم. کتاب یکی از پرفروش ترین کتاب های این روزهای آمریکاست. داستان در سال ۲۰۱۷ میگذره ، سازمانی اومده که در روز مرگ به کسانی که قراره اون روز بمیرن اطلاع میده تا از ۲۴ ساعت باقی عمرشون استفاده بکنند در این روز دو پسر ۱۸ ساله در دو جای مختلف نیویورک این خبر بهشون داده میشه و این دو توسط یک اپلیکیشن دوستیابی ، قرار میذارند که این روز رو باهم بگذرونند... ایده کتاب جالب و جذابه ... شما مرگ رو حس می کنید و گاهی فکر میکنید که اگر من به جای کاراکترهای کتاب بودم چیکار می کردم؟ شاید اینطوری بیشتر قدر وقت هایی که دارید رو بدونید... اینکه نمیدونید کی قراره از دنیا برید هم نعمته هم نیست... اگر میدونستید شاید انگیزه ای برای هیچکاری دیگه نداشتید اما همین هم شاید باعث میشد که قدر تک تک لحظاتتون رو بدونید ... در کل کتاب خوبیه ، خیلی جاها در سطح حرکت میکنه اما میتونه شما رو سرگرم و به فکر وادار کنه ترجمه هم ترجمه خوبیه... قیمت کتاب ولی ...!! بگذریم...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.