یادداشت Asal
7 روز پیش
واقعا کتاب عجیبی بود . به نظرم کتاب بیشتر از اینکه جنایی محسوب بشه ، عاشقانه بود ، ولی یه عاشقانه معمولی نه ؛ بلکه یه چیزی فراتر از اون . جنونی که لباس مبدل عشق رو پوشیده . تا حدودی منو یاد کتاب تونل مینداخت . فردریک به نظرم یکم شبیه به خوآن پابلو بود ، ولی قطعا تفاوت هایی هم داشت . فردریک دوست داشت که حس قدرت رو تجربه کنه ، ولی میخواست این حس رو با اجبار یه دختر به دوست داشتنش تجربه کنه . به نظرم اون عاشق نبود، فقط میخواست یکی دوستش داشته باشه و ستایشش کنه . مثل یه جور جنون بود که می خواست با ظاهر عشق ، خودشو طبیعی جلوه بده . درمورد نقاط قوت کتاب اگه بخوام بگم ، میشه به شخصیت پردازی اشاره کرد و اینکه احساسات هر دو شخصیت خیلی خوب به تصویر کشیده شده . اما درمورد نقاط ضعف : اول اینکه توقع بالایی از کتاب داشتم ، چون خیلی تعریفشو شنیده بودم و مشکل اینجاست تو اکثر این تعریف ها از کتاب به عنوان یه کتاب جنایی خیلی قوی یاد شده بود . در حالی که جنایی نبود . پایانش به نظرم از همون اوایل کتاب تا حدودی مشخص بود و من به شخصه نتونستم اون هیجانی که خیلی ها درموردش حرف میزدن رو حس کنم . نکته ی دوم اینکه دو بار خوندن وقایع به نظرم خسته کننده بود . تو بخش اول کتاب ، دوست داشتم که نظر میراندا رو هم بدونم ، ولی اینکه یهویی تو یه بخش کاملا جدا نویسنده اومد تمام اون اتفاق هایی که افتاده بودن رو دوباره تکرار کرد که صرفا خواننده با عقاید میراندا هم آشنا بشه ، به نظرم کار جالبی نبود . اگر کتاب فصل به فصل بود ، و مثلا یه فصل از زبان میراندا بود و یه فصل از زبان فردریک( فردیناند) خیلی بهتر میشد . اونجوری هم با هردو شخصیت اصلی آشنا میشدیم و هم هر اتفاق رو دو بار نمی خوندیم . در کل اگر به سراغ این کتاب رفتید ، به دید یه کتاب جنایی بهش نگاه نکنید .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.