یادداشت فاطمه علیمردانی
1402/2/2
3.2
4
باید دو هفته ای باشد که تمام شده. نه حال خوندن داشتم نه حال نوشتن. پس نیامدم. سفر روس جلال؛ قند دو قبضه. از یک طرف دلبری سمرقند و بخارا نویسی اش و گفتنش از برادران تاجیک و از طرف دیگر رفته و مواجهه اش با روسیه ای که در قصه ها خوانده و حالا دیده اش. یک جور که حالا دیگر تکلیفم روشن تر شده با قصه هایی که می خوانم و تصویرسازی ها. انگار خود آدم موجه شده باشد. مثلا قیامت بفهمیم بیان جلال از معجزات آخرالزمانی بوده. :)
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.