یادداشت محمدجواد قیاسی
1401/10/19
4.2
13
ابوتراب خسروی را هرکس که شناخته یا اثری ازش خوانده، به توانمندیاش در نویسندگی، ایمانِ بینهایت دارد؛ و من نیز! وی در خط به خط رمان «اسفار کاتبان»، این توانمندی را توی سر مخاطب میکوبد. و با لبخندی پیروزمندانه، در ناخودآگاه مخاطب ظاهر میشود و میگوید: بخوان و ببین، که من هم در نگارش زبان معاصر یکّهتازم و هم متون تاریخی و کهن را در جادهای به مسافت عمرم، تاختهام. تویِ مخاطب، متحیر میشوی از این همه ظرافت زبانی و اینکه کسی به نام ابوتراب خسروی، روایت پستمدرن را با روایت کهن و تاریخی، اینگونه در جهان معاصر، در هم آمیخته است. بد نیست این را هم بگویم، که عشق، نبض ثابت این رمان است که البته در لابلای روایتها پرداخت کمتری بدان صورت گرفته است در حالیکه میتوانست بیشتر از اینها میدانداری کند. اما نویسنده، انگار به کم قانع بوده و در همین قناعت نیز، انصاف را اگر به داوری وا داریم، قطعاً به ما میگوید که در ستایش مقام عشق کم نگذاشته. القصّه، اسفار کاتبان را با دقت خیلی زیاد بخوانید که از واژه به واژهاش لذت بیشتری ببرید.
(0/1000)
محمدجواد قیاسی
1401/10/20
0