یادداشت وحید شریفی

        رمان دانشکده داستانی عجیب دارد. انگار آمریکایی جنوبی ها زیاد به دنبال نویسندگان گمشده اند. دانشکده، 2666 و سایه باد که میدانم امریکای جنوبی نیست اما به دلیل اسپانیایی بودن شباهت های فرهنگی زیاد بینشان است. داستان در ابتدا با استاد دانشگاهی شروع می شود که برای نوشتن ماجرایی عجیب به ساختمان قدیمی و پر از کاغذ و سایه ی مرموز دانشکده ای وارد می شود چون اذعان می کند فقط در آنجاست که می تواند این داستان عجیب را بنویسد. داستان نویسنده ای به نام بروکا که کسی از او خبر ندارد و فقط میدانند که در کشتی ای غرق شده که البته معلوم نیست این هم درست باشد. سه متخصص بروکا شناس که هریک با دشمنی با سایر بروکا شناسان درصدد این هستند که بروکا را مال خود کنند و راوی داستان(میرو) که آن هم در درگیری این سه نفر به عنوان منشی انستیتو ادبیات وارد می شود و کنجکاوی و گاهی اجبار درگیر قضیه می شود و چیزهایی می فهمد. اگر  بیشتری بگویم داستان را لو می دهم. سبک داستان به کتاب سایه باد با همان ساختمان های قدیمی، کتاب ها، نویسنده گمشده، سایه ها و جستجو شبیه است اما این کتاب فقط درپی داستانی جذاب (هرچند که داستانی مهیج و جذاب هم دارد) نیست. مرگ، تنهایی، ادبیات هم در جای جای داستان به چشم می خورد. ترجمه هم بسیار روان است. با تشکر از زحمات بیوک بوداغی مترجم رمان. و نکته ی دیگر پایان داستان است که غافلگیرکننده و عجیب است این کتاب را از دست ندهید. داستانی خاص از دل آرژانتین کشور بورخس
      
1

15

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.