یادداشت

موش و گربه: با تشکر از رفیق صمیمی
        آموزش قدردان بودن، و بهتر کردن حال دوست/ عزیزمون، با تشکر ازش.
اینکه یادمون نره چه خوبی هایی در حق مون کرده ، و اول برای خودمون و سپس برای طرف مرورشون کنیم و متشکر باشیم.
بامزه هم بود.
تصویرگری معمولی و قابل پذیرشی داشت. اینکه از زبان خود بچه ها بود داستان رو قابل پذیرش تر میکند.
ایده خوبی که داشت، درست کردن یک دفتر/ کتاب برای تشکر از دوست/ ثبت کارهای جحبت آمیزی که در حق مون کرده بود.

ایراد داستان، اونجا بود که گربه رازش رو به موش میگه، حالا رازش چی بود؟ به دختری علاقه داشت ، که این موضوع رو با تصویر دختر منتقل کرده بود، بعد جلو تر، که از خواهر گربه حرف زده میشه، تصویر، تصویرِ همان شخص مورد علاقه گربه است! و اینجا یه تناقص‌ایجاد میشه؛ که حالا یا مشکل از  تصویرگر بوده یا مترجم.

اومدم این ایراد رو هم بگیرم که نباید حرفی از فرد مورد علاقه برای بچه میاورد و امادگی برایش نمایش تو مدارس  کشورما خیلی پررنگ نیست ولی دیدم 
۱. اتفاقا خوبه، چون ما هم هممون بچه بودیم ازین علاقه ها داشتیم، و آوردن این نکته حس واقعی تر بودن داستان و " اینم از خودمونه" به بچه میده
۲. نمایش در مدارس ما انقدر کمرنگ نیست که برای بچه اصلاااا ملموس نباشه.
پس این دو ایراد، جدی و مُصرانه وارد نیست. اما خب اگه ایرانیزه تر بود ، بهتر بود دیگه..
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.