یادداشت
1403/9/30
4.2
11
توضیحات جلد دوم با مقادیری اسپویل: جلد دوم خانواده تیبو از سه بخش طبابت، سورلینا و مرگ پدر تشکیل شده.در این جلد هم مثل جلد نخست با روایت خطی و سر راستی مواجه بودیم و داستان روان نوشته شده بود اما سیر اتفاقات به سرعت جلد اول پیش نمیرفت و کمی از سرعت روند اتفاقات داستان کاسته شده بود و نویسنده توضیحات بیشتری میداد.بخش نخست کتاب یعنی طبابت مثل سرعت گیری بود که بعد از جلد اول واردش شدم.بیشتر ماجراهای طبابت آنتوان که در کل جذابیت کمتری برام داشت.در بخش دوم داستان به اصطلاح جون میگیره و سر و کله ژاک پیدا میشه.بخش سوم هم از اسمش مشخصه مربوط به چه موضوعی است به نظرم بهترین بخش کتاب بود.اینطوری بگم که جلد دوم برای من یکنواخت نبود و اینکه هر بخش از بخش قبلی اش بهتر بود رو دوست داشتم. در بخش مربوط به مرگ پدر، آقای تیبو مثل شمع که ذره ذره آب میشه و نه دفعتا، فوت میکنه و نویسنده این رو به خوبی نشون داده.این دگرگونی حال آقای تیبو در بستر مرگ بسیار خواندنی بود.در این فصل یک بحثی هم بین آنتوان و کشیش صورت میگیره که قابل تامل و جالب بود.به طور کلی این جلد بیشتر حول محور آنتوان میگشت و نویسنده او رو مرکز ثقل این جلد قرار داده بود.ژاک با تمام اعصاب خردکردناش همچنان برام جذابه.همینکه غیرقابل درک و رو مخه و به نظرم با توجه به سن و سال و روحیاتش طبیعی است که همینطور باشه.شخصیت غیر قابل پیش بینی داستانه و معلوم نیست در ادامه داستان چی کار میخواد بکنه و این مجهول بودن تصمیمات حال و آینده ژاک قصه رو خواندنی و جذاب کرده.تا اینجا از مطالعه بسیار راضی بودم و پیش به سوی جلد سوم که اونطور که از نظرات دوستان بر میاد،سخت خوان ترین جلد کتابه!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.