یادداشت آوایوسفی
5 روز پیش
ما آدمها معمولاً از تاریکی میگریزیم، نه بهسوی آن. تاریکی را جایی برای ترس میدانیم، برای گم شدن، برای نبودن. اما گاهی، شاید فقط گاهی، روشناییِ زندگی آنقدر پر سروصدا، آنقدر پرفشار باشه که تاریکی شکل دیگری پیدا کند. شنیتسلر در این عنوان همهچیز را وارونه میکند. او کسی را به تصویر میکشد که تصمیم میگیرد به دل تاریکی پناه ببرد؛ نه از روی ناتوانی بلکه از روی خستگی، از اشباع شدن از دنیایی که مدام روشن است، اما روشناییاش کور میکند. و من فکر میکنم، تاریکی همیشه به معنای پایان نیست. گاهی، تاریکی همان جاییست که ذهن ما بیآنکه زیر نور نقد و توقعات باشد، میتواند خودش را بازبیابد. «گریز به تاریکی» شاید همان لحظهایست که انسان، به جای جنگیدن، تصمیم میگیرد برای مدتی آرام بگیرد در سکوت، در سایه، در جایی که هیچکس او را نمیبیند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.