یادداشت

خال سیاه عربی
        معرفی سفرنامه حج ؛ « خال سیاه عربی »🕋 📖
#حامد_عسکری
شاید بتوان گفت شروع این سفرنامه کمی متفاوت است ، نویسنده در این کتاب به‌جای آنكه از فرودگاه مبدأ یا لحظه‌های ورود به سرزمین حجاز شروع كند و به شرح سفر بپردازد، خواننده را به گذشته‌های دور خود می‌برد ، جایی که ابتدایی‌ترین سوالاتش درباره خدا در ذهنش شکل گرفت و این چنین دست خواننده را می‌گیرد تا جای پای نخستین ذهنیت‌ها و تصورات كودكی‌اش از خدا و سفر حج را نشان دهد و او را برای سفر آماده كند.
حامد عسکری با قلم شیرین و دلپذیر خود خواننده را درگیر عواطف و احساسات خود می‌کند ؛ به‌طوری‌که هم نمی‌خواهی این کتاب رو لاجرعه سربکشی و هم توان به زمین گذاشتنش را نداری ، پارادوکس زیبایی است .
صمیمیت کرمانی بودن نویسنده در سطر سطر کتابش پیداست و بدون اغراق، خود حامد عسکری است؛ بی‌هیچ جلدی و تزیینی.
 این کتاب سفرنامه حج است ؛ سفرنامه‌ای از سرزمین وحی و رسول خدا ، صفا و مروه، منا و سرزمین غربت بقیع ؛ اما تعجبی ندارد اگر در لحظاتی از سفر چشمانتان خیس اشک شود برای حسین(ع) ، برای فاطمه(س) و برای غربت علی(ع).

پ.ن۱: بنابرگفته نویسنده ؛ من در حج مدام راه می‌‌رفتم،‌ نگاه می‌کردم، بلند فکر کردم، این کتاب حاصل بلند فکر کردن‌های من است .

پ.ن۲:  کتاب خوب ، رزق است و برکت دارد. اصلاً شمایی در کار نیست ، خودش وارد زندگی‌ات می‌شود ، می‌تکاند، جلا می‌دهد ، نور می‌پاشد و می‌ماند؛ مثل #خال_سیاه_عربی که در آخرین روز خرداد وارد زندگی‌ام شد ، بدون هیچ قرار قبلی. 

پ.ن۳: بخواندیش 👌

برشی از کتاب📖 :
🔸زیارت و روضه کش می‌آید؛ مثل سوهان‌های مایع قم. یاد قم می‌افتم. یاد فاطمه‌ای که مهمان ایران بود و نشد که زیارت برادر کند و تخیّلم می‌گوید از همان روز بود که انارهای ساوه جگرشان سرخ شد و به خون نشستند و از اشک‌هایشان بود که آب قم شور شد . ص۶۳

🔸دعای عرفه دعای بلندی است؛ هم مضمونی و محتوایی و هم تعداد صفحه‌ای. دعای ترسناکی است که توی دلت را خالی می‌کند. توی دلت هی اسب شیهه می‌کشد، هی شمشیر تیز می‌کنند، هی بوی سوختنی می‌آید. ص۱۷۹
      

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.