یادداشت عطیه عیاردولابی
1403/7/29
3.7
1
کتاب قبلی (اسماعیل نوشته امیرحسین فردی) رو که خوندم، نوشتم توصیه نمیکنم. یکی پرسید پس چی بخونیم. به شوخی نوشتم پل استر. ولی خب بعضی شوخیا خودشون عین جدیت میشن. برای کتاب بعدی واقعا یکی از رمانهای استر رو برداشتم. سانستپارک سال ۲۰۱۰ منتشر شد و در ایران هم نشر افق با خرید حق نشر همزمان با آمریکا منتشرش کرد. و از قضا جزو معدود کتابای عمرم بود که داغ داغ بعد خرید خوندم. اون سال داستانش خیلی تازه بود. ماجراهای یه جوون آمریکایی تو اوج بحران اقتصادی ۲۰۰۸ آمریکا، شوریدگیها و سرگشتگیهاش، عاشق شدنش، تلاشش برای چسبیدن به زندگی و درک درست و غلطش. در کنار مایلز از والدین و دوستانش هم میخونیم. سایه بهمریختگی اقتصادی تو همه داستان دیده میشه و از این جهت یکی از نکات قابل توجه یه رمان خوبه. داستان از وقایع روز جامعه دور نیست و بحران جاری در زندگیهای مختلف رو خوب نشون داده هر چند با رندی اشارهای به سبب و علتش نداشته و استر خودش رو درگیر سیاسیکاری نکرده. سرگشتگی و زیر میز قواعد (از هر نوعش) زدن همیشه از ویژگیهای بارز کتابهای استر بوده. اگر شخصیت اصلی ساختارشکن نباشه حداقل یکی از افراد دور و برش این ویژگی رو از خودش نشون میده. اگرچه معمولا عاقبت خوشی هم نداره اما انگار استر با وجود همچین کسی مشکلی نداره و حتی زیرپوستی افراد رو به این ساختارشکنیها تشویق هم میکنه؛ یا حداقل فکرش رو به سرشون میندازه. این کتاب استر به طور خاص به روابط بین نسلها در پس بحرانهای مختلف پرداخته. یه زمانی این بحران بعد جنگ جهانی بود و زمانی بعد جنگ ویتنام و حالا در حین بحران اقتصادی. تو هر بحران رشته عاطفی والدین و فرزندان یا همسران از بین میره یا نهایتا یه پوسته و ظاهر پوسیده ازش میمونه. استر به بهانه پایاننامه یکی از شخصیتها این مسئله رو واکاوی میکنه. بارها و بارها از فیلم "بهترین سالهای عمر ما" حرف میزنه و اون رو شاهدی میگیره بر ادعاهاش. این طور ارجاعهای عمیقا آمریکایی هم تو همه کتابهای استر دیده میشه. یادمه ۱۴ سال پیش با چه لذتی این کتاب رو قورت میدادم و هنوز هم برام جذاب بود. اگرچه بحرانهای داستان تاریخش گذشته بود و مثل بقیه کتابای استر فرازمان نبود. این بار اما دید دیگهای داشتم. بعضی جاهای کتاب رو اون سال هایلایت کرده بودم که حالا برام موضوعیت نداشت اما اون سال با حال و هوام جور بوده. و بعضی قسمتهای کتاب رو الان درک میکردم که اون موقع جلوتر از درک و تجربیات من بود.
(0/1000)
1403/7/30
0