یادداشت mahsa bgbn
دیروز
4.2
22
جز تکرار مکررات حرفی برای گفتن ندارم. لذا به بازنویسی چندتا جمله تو موخرهای که آقای گلکار نوشتن و برام حائزاهمیت بود اکتفا میکنم: • فقدان شخصیت مثبت، مبارزه سنتی خیر-شر را با پیچیدگی مواجه میکند. (تو پرانتز بگم من عاشق این چنین آثاری هستم؛ مثل ملاقات بانوی سالخورده، مثل ملکهی زیبایی لینین و..) • ویژگی گره نمایشی در آثار کمدی آن است که تقابل و درگیری ممکن است میان شخصیتهایی روی دهد که اعتقادات مشابه و نگرشهای یکسانی دارند در حالی که در درام یا تراژدی گره نمایشی اغلب در برخورد مستقیم قهرمانانی نمود مییابد که هر یک جهانبینی و اصول اخلاقی منحصر به خود را دارند. • خنده قضیه مهمی است. انسان از هیچ چیز مانند خنده نمیترسد. خنده جان و مال گناهکار را از او نمیستاند، ولی او را گرفتار میکند و انسان از ترس خنده دیگران، از دست زدن به کارهایی خودداری میکند که تحت تاثیر هیچ نیروی دیگری حاضر به صرفنظر کردن از آنها نبود. • ما هنگام خندیدن به هر چیز نابجا در حقیقت از آن لذت میبریم، که در مییابیم این نابجایی، نابجاست. ما با خندیدن به این نابجایی، خود را در مرتبه بالاتری از آن فرض میکنیم. مثلاً هنگامی که من به یک ابله میخندم این احساس را دارم که بلاهت او را درک میکنم، درک میکنم چرا او ابله است، درک میکنم او باید چگونه رفتار کند تا ابله نباشد. بدین ترتیب من در آن زمان، خود را بسیار بالاتر از او میپندارم، وضعیت خندهآور در ما حس عزتنفس برمیانگیزد. • اگر به ردههای پایین اجازه داده شود به بالاییها بخندند یا اگر پایینیها نتوانند جلو خنده خود را بگیرند، آنگاه باید با این ردهبندیها و احترام به آنها وداع گفت. هنگامیکه کسی را وامیدارید به گاو مقدس آپیس لبخند بزند به معنای آن است که آن را از رده مقدس خدایی به یک گاو عادی تنزل مقام دادهاید. پ. ن: جایز نیست پنجهامو خرج گوگول نکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.