یادداشت حنانه علی اکبری
1403/5/25
4.1
93
داستان از جایی شروع میشود که آلیشا برنسون، یک نقاش بزرگ، در یکی از روزهای گرم تابستان با شکل شلیک گلوله شوهرش را میکشد او به تیمارستان منتقل شده و درمانگری به نام تئو فیبر که با او آشنایی قبلی داشته، همچنین به دلیا علاقهمند بودن به نقاشیهایش درمان او را پیش میگیرد. آلیشا تا مدتها سخن نمیگوید اما تئو در نهایت او را به سخن گفتن وا میدارد. دفتر خاطرات او را میخواند و در نهایت ماجرای قتل آشکار میشود. ماجرایی که حتما از آن شگفت زده خواهید شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.