یادداشت بیتا
2 روز پیش
داستانهایی که مثل ردِ دود روی ذهن میمونن... کتاب *مجموعه نامرئی* از نشر چشم، یه سفر کوتاه ولی عمیق توی ذهن و زندگی آدمهاست. این داستانها شاید حجم زیادی نداشته باشن، ولی هرکدومشون بعد از تموم شدن، تا مدتی طولانی باهات میمونن—مثل صدایی که خاموش نمیشه یا نگاهی که هنوز روی شونهت حس میکنی. از اون داستانهاست که نمیتونی فقط بخونی و رد شی. مجبورت میکنه مکث کنی، فکر کنی، گاهی لبخند بزنی، گاهی یه بغض ته گلو حس کنی. من موقع خوندنش حس میکردم دارم وارد اتاقهایی میشم که کسی سالها توشون حرف نزده... ولی حالا نویسنده درِ اونا رو باز کرده و بهم اجازه داده فقط یه لحظه نگاه بندازم. نکتهی جالب: با اینکه داستانها کوتاهن، ولی به طرز عجیبی کاملن. حس میکنی هر شخصیت فقط برای چند صفحه اومده، اما یه دنیای کامل پشت سرشه. گاهی ردپای فلسفه، گاهی گوشهای از تنهایی مدرن، و گاهی فقط یه حس گنگ که قابل توضیح نیست، اما واقعیه. اگر دنبال یه کتابی هستی که توی روزمرگی شلوغ، یه جرعه آرامش، تأمل، و حتی پرسشهای بیپاسخ بهت بده، *مجموعه نامرئی* میتونه یکی از اون انتخابهای آروم و دلچسب باشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.