یادداشت فهیمه حدیدی
1403/6/4
سفرنامه های خانم صفایی راد بزرگ شده اند! قد کشیده اند و به بلوغ رسیدن ... رشد من رو همیشه خوشحال می کنه (در هر موضوع و حیطه ای که باشه) و این بار وقتی خبر چاپ کتاب جدیدشون رو بشنوم خیلی زودتر دست به کار میشم برای تهیه و خواندنش. سفرنامه واقعا اربعینی بود. پر از جزئیات و تصاویر . متن کشش خوبی داشت و پیوستگی که حلقه مفقوده سفرنامه های قبلی بود اینجا به طرز دلچسبی کافی و راضی کننده بود. نویسنده در روایت درونیات و اطلاعات تاریخی به تعادل رسیده بود و همین محل تمایز مشخصی از استانبولچی و حتی به صرف قهوه و پیتا .. بود. اگر میخواستم سفرنامه اربعین بنویسم خودم هم یک همچین قاب روایتی داشتم. شبیه اربعینپرشور و پر پیچ و خم! ترکیب شرمندگی، خوشحالی، خستگی وحتی گم شدن ، در فضایی که معنویت مسیر با مزه مزه کردن خوراکی های عراقی در هم تنیده شده و جدا کردنشان چیز خاصی دستگیر آدم نمی کند! از کتاب طوطی و تاول (تحفه نشر معارف!) خیلی دلگیر بودم ، که به اسمروایتاربعین، چه نگاه خشک و عجیبی را به مخاطب قالب می کند... اما این یکی اثری که خواندم دلگیری امرا با خودش برد. اگر از من بپرسی کتاب اربعینی نام ببر؟ بدو دجله بدو و پادشاهان پیاده را می گذارم توی دستت. می گویم امانت از طرف من، بخوان شان و راهی شو... سفرت به سلامت! سفر الی الله ...
(0/1000)
1403/6/4
0