یادداشت

احسان

احسان

1401/12/3

چیستی سرشت انسان (نگاهی از منظر علم، فلسفه و الهیات مسیحی)
        ایده اصلی کتاب جمع بین فیزیکالیسم و مسیحیت است. نویسنده در فصل اول سعی می‌کند نشان دهد فیزیکالیسم با کتاب مقدس تعارض ندارد و آموزه دوگانه‌انگاری نفس و بدن (body-soul dualism) تحت تأثیر اندیشه‌های یونانی به سنت مسیحی-یهودی وارد شده است.

در فصل دوم تحولاتی که پیشرفت‌های علمی از قرن هفدهم تا به امروز در تلقی ما از سرشت انسان پدید آورده است اشاره می‌کند. این که رفته رفته تلقی فیزیکالیستی بیش از پیش تأیید می‌شود.

در فصل سوم مشکل اصلی فیزیکالیسم یعنی تقلیل‌گرایی(reductionism) را مطرح می‌کند و سعی می‌کند نشان دهد که می‌توان فیزیکالیسم را از تقلیل‌گرایی نجات داد. مورفی کلید حل مشکل را توجه به نوخاسته‌گرایی(emergentism) و علیت از بالا (downward causation) در تبیین فیزیکالیسم غیرتقلیلی(non-reductive physicalism) می‌داند.

در فصل سوم به پنج چالش فیزیکالیسم یعنی اثبات‌ناپذیری فیزیکالیسم، ارتباط انسان فیزیکی با خدا و بالعکس، وجه تمایز انسان با حیوانات و مسئله ملاک هویت شخصی می‌پردازد و سعی می‌کند از فیزیکالیسم در برابر آن‌ها دفاع کند و پاسخی از منظر فیزیکالیسم به آن‌ها بدهد.

در کل موضوع کتاب قابل توجه است اما به نظرم فیزیکالیسم غیرتقلیلی و به خصوص مفهوم علیت نزولی یا عیلت از بالا با دقت تشریح نمی‌شود. از این جهت رجوع به منابع دیگر لازم است. کتاب دیگری با عنوان «Downward Causation and the Neurobiology of Free Wil» به ویراستاری مؤلف وجود دارد که می‌تواند راهگشا باشد این کتاب متشکل از 16 مقاله از افراد مختلف است که به بررسی فیزیکالیسم غیرتقلیلی، مفهوم علیت از بالا و ارتباط آن با آگاهی، اراده و یافته‌های عصب شناختی پرداخته اند.
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.