یادداشت راضیه محمدی

        اینکه اسم کتاب به جای دعوت‌نامه احضاریه شده است به نظر من بسیار به جاست. اینکه امثال مسعودِ داستان زیاداند که بهانه‌ برای نرفتن زیاد دارند و معتقدند باید احضار شود و دعوت، جبری ایجاد نمی‌کند و ترغیب کننده نیست، دور از انتظار نیست. اصلا چیز عجیبی نیست.
داستان کتاب چند روزی از زندگی مسعود است. مسعودی که اهل سفر نیست و حالا می‌خواهد به سفر اربعین برود. نه که خودش قصد داشته باشد نه! به جبر دوستش می‌رود . تمام حس‌ها و نق‌هایش قابل درک و ملموس است. جذاب و باور کردنی. حتی علت مانع شدن خواهرش برای حضور داشتن در این سفر هم ملموس است. همان دلیلی که اوایلی که سفر اربعین رواج گرفته بود، همه‌ی مردان به همه‌ی زنان می‌گفتند.
در موازات ماجرای مسعود، داستان زندگی امام حسین از زمان شهادت مادر تا کربلا را از دید حضرت زینب می‌خوانیم. نگاهی نو، روایتی جدید، بیانی بشدت روان، و خطی که برای همه قضیه را آسان کرده.
بنظرم گارد گرفتن در مقابلش که چرا سفر اربعین را اینگونه تنزل داده، چرا داستان زندگی ائمه را انقدر خودمانی کرده بیجاست
همین نگاه متفاوت عامل جذابیت کتاب است. 
      
8

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.