یادداشت سمی

سمی

سمی

دیروز

        و آنگاه که در شب های سرد و آرام بینی را رو به ستاره ها می گرفت و زوزه ای بلند و گرگ مانند می کشید، همان نیاکان او بودند که گرد و غبار شده بودند و اکنون به واسطه او از فاصله ی قرون سر بر می داشتند و زوزه می کشیدند.تحریری که در آوازش بود همان تحریر ایشان بود؛ تحریری بود که غم ایشان را بیان می کرد، برای ایشان مفهوم آرامش و سردی و تاريکی را در بر داشت.
#آوای_وحش 
#جک_لندن
#ترجمه #پرویز_داریوش
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.