یادداشت younasel
4 روز پیش
این کتاب فقط از چند تا صفحه کاغذی تشکیل نشده ، برای من ، این کتاب از کنار هم قرار گرفتن خاطرات تشکیل شده بود ! موقع ورق زدن صفحات این کتاب انگار چیزی تو رو توی خاطرات نه خیلی دور ولی خاک خورده غرق میکرد ، خاطراتی که در آن ها ، بوی چای در خانه مادربزرگ می آمد ، خاطراتی که در آن ها روی قالی ایرانی خانه مادربزرگ همه دور هم جمعیم و گوش هایمان را برای شنیدن ماجراهای خانواده مارچ ، آزاد می گذاریم . این کتاب برای من فقط تشکیل شده از چند کلمه نبود ، این کلمات انگار دری برای ورود به دنیایی بود که فارغ از تمام هیاهوی این جهان بود ، دنیایی که در آن بوی چمن های تازه و خاک می آمد و جو و لاری سر حال این طرف و آن طرف می دویدند ، ایمی با آن موهای طلاییش که زیر نور آفتاب می درخشند، گوشه ای نشسته و در نقاشی اش غرق شده ، بت با بچه گربه هایش بازی میکند ، هانا آشپزی میکند و مگ با مادرش صحبت می کند. این کتاب طوری توصیف شده که در تک تک صفحاتش من با شادی و غم خانواده مارچ زندگی کردم و بعد از اتمامش، بخشی از وجودم برای همیشه کنار میز غذا خوری خانواده مارچ باقی ماند . در کل این کتاب دریچه ای برای ورود به دنیایی به دور از هیاهوی این جهان است ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.