یادداشت Farideh

Farideh

Farideh

2 روز پیش

        خب من کتاب رو به خاطر اسمش گرفتم که متاسفانه بیشتر از شوئر نورجهان خانوم صحبت شد تا خودش. جهانگیر و نورجهان از پادشاهان سلسله گورکانی بودن، که ما بنای تاج محل، از بناهای معروفی که به دستور پسر و عروس جهانگیر در زمان سلطنتشون ساخته شده رو، خوب میشناسیم.
مهرنسا از پدر و مادری ایرانی که درحال پناهندگی به کشور هند بودن متولد میشه. پدر مهرنسا ادم باذکاوت و با سیاستی بوده بطوریکه خیلی سریع جاشو پیش سلطنت جهانگیر باز میکنه و امین و مشاورش میشه. مهرنسا زمانیکه زنی بیوه و سی ساله بوده توی مراسم نوروزی ای که توسط بانوان اجرا میشده با جهانگیر اشنا میشه. جهانگیر که زیبایی، تدبیر، زکاوت و فصاحت کلام اون رو میبینه یه دل نه صد دل عاشقش میشه. با وجود اینکه قبل مهرنسا بیشتر از بیست زن رو به عقد خودش دراورده بوده، عاشق و سرسپرده اش میشه. عشق این دو نفر خیلی زود رشد میکنه و جهانگیر به مهرنسا لقب نورجهان میده. نورجهان تو اداره امور سلطنت در کنار جهانگیر بوده و تا جایی پیش میره که بدون مهر اون هیچ امری ارزش اجرا نداشته، مقامی که تا به اون زمان هیچ بانویی بدست نیورده بوده. نورجهان هم تو امور کشورداری، هم بین المللی و هم جنگاوری سرامد بوده. برای دختران جوان جهیزیه جمع میکرده. به معماری، ساختن باغات و عمارت های سبک ایرانی خیلی علاقه داشته، طوریکه اولین بار اون بوده که بنایی شبیه تاج محل رو برای ارامگاه پدرش میسازه. نورجهان همیشه سبب تسکین روح جهانگیر بوده و همین امر حسادتی رو در اطرافیان اون بخصوص ولیعهدان و جانشینان بوجود میاورده. جهانگیر تو سخترین شرایطش فقط نورجهان رو میخواسته و بارها تو کتاب خاطرانش از نورجهان و حضور موثرش یاد میکنه.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.