یادداشت ᥲv𝗂ᥢᥲ;

        آیا در پهنه‌ی گیتی، دلی هست که در برابر این شاهکار سترگ به خضوع درنیاید؟!  
درود بر ویکتور هوگو، آن خورشیدِ فروزانِ سپهرِ ادب که جهان‌اش را با مرکبِ نور و قلمِ ابدیت نقش زد!
جهانِ او ؛ اقیانوسی است از اشک‌های مقدس که در هر قطره‌اش گوهری از رنج و امید نهفته است ، آسمانی است از واژگانِ نورانی که هر ستاره‌اش چراغدانی است بر شاهراهِ حقیقت و آیینه‌ای است از جیوه‌ی ناب که تمامی زوایای وجود آدمی را بی‌پرده می‌نمایاند!
درود بر این پیامبرِ راستینِ ادبیات که؛ با هر واژه، زمزمه‌های ازلی را در گوشِ زمان خواند و با هر صفحه، معماریِ روح بشر را دگرگون ساخت!
روانش قرینِ نور باد و یادش جاودانه، این اسطوره‌ی بی‌همتا که نه کتاب که قلمرویی از معنا آفرید و نه روایت که حماسه‌ای از فراز و نشیبِ حیات نوشت!  
آثاری چنین، نه نوشته می‌شوند که زاده می‌گردند ، و نه خلق می‌گردند که تجلّی می‌یابند ، در پهنه‌ی بی‌کرانِ اندیشه‌ی آدمی!
      
6

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.