یادداشت ریحان
1404/2/28
بهنظرم جای خالی سلوچ یکی از تلخترین و در عین حال واقعیترین داستانهای ادبیات ایرانه. قصهی نبودنها، ناامنیها، فشارهای اجتماعی و فقر این کتاب، قصهی مرگانه زنی که به تنهایی زندگی رو با دستای خودش پیش میبره بیهیاهو و بیتکیهگاه زنی که مردش رفته، بیخبر و بیدلیل و حالا باید هم مادر باشه، هم پدر و هم پناه مرگان درد میکشه اما گله نمیکنه زخمیه ولی بلند میشه برای من فقط یه شخصیت نیست یه نماده، نماد همهی زنهایی که صبر کردن، موندن، سوختن و ساختن ... ولی بیصدا توی تمام داستان، یه حس سرگشتگی و ناچاری لمس میشه رنج مرگان واقعیه نه اغراقشده و داستان بیرحمه، و همین بیرحمیه که اتفاقات و شخصیتها رو واقعی و باورپذیر میکنه سلوچ از صفحه اول کتاب رفته ولی حضور پررنگش تا پایان حس میشه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.