یادداشت علیرضا شفیعی
1403/1/18
شاید از ایرانی ها، معدود باشند آنهایی که حاضراند به جای هر مدل تابلوی دیواری، صنایع دستی و قاب عکس، یک نقاشی ژاپنی را بر دیوار اتاق شان بچسبانند. اما کتابها اگر چیزی شبیه به قاب نقاشی باشند، همیشه جایی برای یک نقش ژاپنی خالی است و بد نیست در میان همه قابها، یک نقاشی از یوساناری کاواباتا داشته باشید. هرچند فضای کتابش مملو است از جشنواره ها و سنت هایی که خود ژاپنی ها هم احتمالا ندانند یا دیگر یادشان نباشد، زبانش اما لطافت همان کیمونویی را دارد که بر تن شخصیت اصلی اش کرده، و توصیفش از جزییات طبیعت غیرانسانی، سرزنده و دقیق است. او انگار که بیشتر پدربزرگ است تا نویسنده. کتاب طوری تمام میشود که نمیتوان گفت تمام شده...میخواهم بگویم چیزی شبیه فیلمنامه ی یک اصغر فرهادی ژاپنی، اما آن هم بعید است باشد...چیزی مثل همان فیلم های کلاسیک ژاپن است-خوب هایش- منتظرید که تمام نشود، اما اگر تمام شود هم خوشحالید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.