یادداشت حسنا
1404/7/17 - 19:15

به نام خدا بریده ای از کتاب :در این دنیا امید از لوله ی تفنگ جاریست... 《شخصیت پردازی》 راجب شخصیت سازی باید بگم شخصیت اصلی شجاعانه ، واقعبینانه و خاص طراحی شده بود. توی دنیای کتاب های فانتزی که دختر اصلی ها با شهامت میجنگن و احساساتشونو جوری مدیریت میکنن انگار قلبشون از سنگ ساخته شده جولیت خاص و جدید بود. از فولاد ساخته نشده بود. به سختی آسیب نمیدید و یه لایه سپر دور خودش نپیچیده بود. جولیت خسته و محتاج بود.شخصیت جولیت رو بی نقص نمیدونم ولی حداقل واقعی به نظر میومد. و اما آدام... بی نقص نبود. مثل بقیه شخصیت های کتاب. اما برعکس خیلی ها در این جلد و جلد های بعد برای من قابل درک بود. کنجی آقای جالب و دوست داشتنی ای که دلم نمیاد بدشو بگم. ولی در کمال تاسف باید بگم :شخصیت کنجی.کلیشه ای.و تکراری.بود این به این معنی نیست که دوست داشتنی نیست. من عاشق کنجی ام . ولی بیاید قبول کنیم یه عالمه کاراکتر کنجی گونه توی کتاب ها و فیلم ها دیدیم. و اما آرون وارنر پسر بلوند چشم سبز (اوووو تا حالا همچین موردی دیده بودیددددد؟) با این حال جا داره بگم آرون با وجود کمی تکراری بودنش (حداقل توی جلد ۱) کاراکتر دوست داشتنی ایه (به چشم برادری) 《فضا سازی》 راجب فضا سازی جا داره بگم که محشررر بود . به خصوص چون جلد یک نیازمند فضاسازی حرفه ای برای ارتباط گرفتن با دنیای کتاب به خصوص در کتاب های فانتزیه به نظرم طاهره مافی توی این مورد عالی بوده. 《روند داستان》 با توجه به اینکه جلد یک یه مجموعه نسبتا طولانی فانتزیه توقع زیادی نباید داشته باشیم. با این حال من روند داستان رو دوست داشتم و با وجود کند بودن روند داستانی به خصوص اولای کتاب حداقل من اونقدر ها خسته نمیشدم و دوست داشتم با کتاب همراه بشم بدون انتظار برای اتفاقی جدید. در نهایت مثل بقیه یادداشت هام تکرار میکنم که اینا نظر منه و مسلما ممکنه شما نظر دیگه ای داشته باشید❤️
(0/1000)
𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪
1404/7/17 - 19:30
0