یادداشت کیانی
1402/3/26
این کتاب دوم از آلبر کامو ست که میخوانم قبل این سقوطش را خوانده بودم . در قسمت های پایانی کتاب شخصیت اصلی در مورد دنیا و حقیقت آن سخنانی میگوید به بی خدایی هم باور دارد وکلی چرا ها و سوال ها و کلی باور را میگوید . من هم، زیاد سوال ،زیاد باور، زیاد چرا هایی که جوابشان را نیافته بودم داشتم . جواب سوال هایم را از خود خدا شنیدم .قرآنش را خواندم فارسی روان و سلیس خواندم بدون هیچ تفسیری . میفهمیدم چه میگوید . جواب سوال هایم را یافتم جواب این را یافتم که خدا هست . و این دنیا در عین حقیقی بودن فانی است . ديگر برای آرامش و یافتن سوال هایم دنبال انسان ها ی دیگر نمیروم مستقیم پیش خدای خودم میروم و از خود خدایم میپرسم چون آفریننده من جواب سوال هایم را هم میداند . با خدایم که هستم آرامترم آرامشم را یافته ام .
(0/1000)
.
1402/3/27
0