یادداشت ریحانه رمضانی

        『هو النور』
این اولین کتابی بود که من از جین آستین خوندم. باید بگم که قلم بسیار قوی و شخصیت پردازی دقیق و ریزبینانه‌ای داشت. طوری که خواننده می‌تونست خیلی راحت از واکنش و رفتارِ فرعی‌ترین شخصیت در یک موقعیت خاص آگاه باشه و تعجب نکنه.

حقیقتا این کتاب رو به این دلیل شروع کردم تا ازش چیزهایی یاد بگیرم و خب یاد هم گرفتم. نویسنده سعی کرده بود حرفش رو لابه‌لای همون حرف‌های روزمره که ساده به نظر می‌رسند بزنه.

همچنین همیشه اهمیت درستکاری، صداقت و شرافت توی کتاب‌های کلاسیک برام جذاب بوده و خواهد بود.

اما امتیاز من ۴ هستش. بخاطر اینکه:
رشد شخصیت‌ها در طول داستان خیلی تاثیر گذار بود اما به شخصه دلم می‌خواست داستان بی‌طرفانه‌تر جلو بره. همون طور که احساسات شدید و بیش از حد می‌تونه آسیب زننده باشه، منطق بیش از حد هم می‌تونه باشه.
در نتیجه دوست داشتم همون طور که ماریان اشتباه می‌کرد الینور هم اشتباه کنه و نتایج هر دو رو ببینیم ولی خب الینور تا حدودی کامل و عاری از اشتباه طراحی شده بود.

نکته‌ دیگه‌ای که برای من سوال بود اینه که الینور و ماریان با خواهر کوچک‌تر و مادر خود زندگی می‌کردند. عملا در طول داستان فقط در مهمانی‌ها و مجالس بودند و به کار خاصی مشغول نبودند. پس چطور هزینه‌های زندگی خود رو جور می‌کردند؟
-چهارشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۱
      
30

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.