یادداشت پیمان قیصری

آنک نام گل
        
در زمانی حدود دهه‌ی 1320 در پی منازعات بین پاپ و امپراتوری مقرر میشه دو هئیت یکی از طرف پاپ و یکی از طرف امپراتور در صومعه‌ای ثروتمند با هم دیدار و گفتگو کنند. از طرف پاپ برادر ویلیام اهل باسکرویل به دیر اعزام میشه و با خودش یک نوکشیش به نام آدسو همراه می‌کنه. راوی این رمان آدسو هست که سالها پس از این جریانات شرح وقایع رو به رشته‌ی تحریر در آورده. در ابتدای رمان جایی که ویلیام بدون دیدن و اطلاع از جریان فرار اسب کهر مکان حضور اسب رو به خوانسالار دیر میگه و بعد تعریف می‌کنه که چطور از روی نشانه‌ها به این نتیجه رسیده، ما و البته بقیه‌ی افراد دیر حساب ویژه‌ای روی ویلیام باز میکنند و همین باعث میشه رئیس دیر ویلیام رو مأمور کنه تا به موضوعی رسیدگی کنه، موضوعی که به تازگی در دیر به وقوع پیوسته، یعنی مرگ یک کشیش. و این تازه شروع سلسله‌وار یک سری اتفاقات تلخ و مرموز در دیر هست. تمام این مسائل در هفت روز اتفاق می‌افته. میتونم بگم داستان از دو قسمت در هم تنیده‌ی جنایی و فلسفی-مذهبی تشکیل شده. در میانه‌ی داستان از مسائل تاریخی کلیسا، روابط بین کشیشان، افراد و گروه‌های متهم به ارتداد و از این قبیل مسائل صحبت میشه. مناظرات و صحبت‌های بین کشیشان شاید برای همه جذاب نباشه اما در مجموع به نظرم این یک رمان کامل بود و از خوندنش لذت بردم.ه
      
417

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.