یادداشت سنا
1403/10/19
کتاب تابستان مرگ و معجزه که اتفاقات آن در تابستان افتاده. راوی داستان، فرانک، به گذشته و اتفاقاتی که براش توی تابستون ۱۹۶۱ افتاده برمیگرده و از مرگهای اون تابستون میگه؛ قتل،خودکشی و تصادف. تابستون با مرگ مشکوک یه پسربچه عقبافتاده، بابی کول، شروع میشه و فرانک و برادر دوقلوش، جیک، شروع میکنن به گشتن درباره علت مرگ و قاتلش؛اما چیزی که نمیدونن اینهکه دردسر بیشتر و بیشتر بهشون نزدیک میشه. قراره شاهد مرگها و قتلهای زیادی باشن. از نظرم خوندن این کتاب کمی حوصله میخواد،چون که زیاد به توصیفات و احساسات شخصیتها پرداخته و ممکنه بعضیها دوست نداشته باشن. اما جذابیت کتاب به رابطهی این دو برادر هست که من خیلی دوستش داشتم. بااینکه ژانر کتاب جنایی هست ،اما اصلا هیجان نداشت و روند داستان خیلی آروم بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.