یادداشت احسان قائدی

جاده یوتیوب: سفرنامه سوریه
        چرا سوریه؟ 
یکی از نکاتی که غالبا می گویند در نوشتن باید رعایت شود این است که در نوشته هایتان جوری شعار ندهید و تفکراتتان را برای مخاطب عریان بیان نکنید که خواننده احساس کند پای کنفرانس تحقیقاتی نشسته است یا در راهپیمایی مناسبتی است. 
این مسئله آن چنان غلیظ شد که برخی از ترس برچسب زنی ها افتادند به خودسانسوری و کم گویی تا جایی که حرفهایی را که باید به مردم رسیده شود را هم از ترس تهمت شعارزدگی در نطفه خفه کردند. 
جاده یوتیوب روایت جذاب سفر نویسنده ای است که در حال جمع آوری خاطرات یکی از فرماندهان نظامی ایران در سوریه است. در تمام مدتی که کتاب را می خواندم منتظرم بودم نویسنده به لطایف الحیلی برای خواننده تبیین کند چرا سوریه؟ چیزی که امروز ما نگفتیم اما دیگران در حال روایت آن هستند اما متاسفانه بخش بیشتر کتاب صرف چه خوردیم و چه پوشیدیم و چطور خوابیدیم شده است. بیشتر محور کتاب شخص نویسنده است تا حوادث سوریه یا حتی فرمانده شهید. و این باعث می شود احساس شود بخشی از کتاب به خط کلی روایت کمک نمی کند.
اینجاست که دلم برای رضا امیرخانی غنج می رود. اگر سفرنامه می نویسد نظرش را استادانه و ظریفانه درباره مسائل اطراف بیان می کند حرفش را می زند بدون اینکه شعار بدهد نمونه اش همین نیم دانگ پیونگ یانگ.
جاده یوتیوب اما قلم شیرین و طنز دلچسبی دارد و ارزش خواندن دارد
      
3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.