یادداشت زهرا عشقی مُعز
1404/3/5
و اما شوهر آهو خانم! میدونید از کیِ که میخوام براش یادداشت بنویسم؟ اعتراف میکنم که خوندن این کتاب حوصله بالایی میطلبه ولی اگر باهاش صبوری کنید و اعصاب به خرج بدید، میتونید از شیرینی های خاص خودش( توصیفات دقیق و بدیع، ظرافت ها، ضرب المثل ها، پرده برداری ها از واقعیات، و به تفکر واداشتن هایش) لذت ببرید. تقریبا شبیه آدمهای پرحرف است که همه چیز را ریز به ریز توضیح میدهند و خیلی جاها که باید دقیق شرح ما وقع بدن،سریع از ماجرا رد میشوند :))) آدمهایی که میتوانند خیلی تمیز، شما را به سر حد جنون دچار کلافگی کنند و با لبخند کثیفی به کار خود به طرز لج درآوری ادامه دهند این کتاب رو با همراهی نگار عزیزم خوندم، و زمان شروع مطالعه کتاب(اواخر اسفند ماه،متقارن با رمضان الکریم) با بستر زمانیِ داستان، تقارن نسبتا دقیقی داشت که برام شیرین بود. خب خوندنش برای من خیلی طول کشید و خیلی وقتها همراهی نگار و پیام: زهرا جان زودتر خودت رو برسون میخوام درباره بخشی که خوندم باهات حرف بزنم" اش نجات دهنده بود. شوهرآهوخانم، صراحتا از حقوق زنها در جامعه مردسالاری دفاع میکرد و از نمای نزدیک و با کیفیت بالا از جزئیات زندگی معمولیِ زوجین حرف میزد. شما با این کتاب عمق تاثیر فرهنگ رو میفهمید. به قول نگار ما همیشه یا از اینور بوم میافتیم یا از اونور بوم، این کتاب تفریط زن در اهمیت به خودش و هویتش را نشان میدهد و امروزه ما شاهد چه چیزی هستیم؟ بله! افراط زنان در همین زمینه! با این کتاب به "شوهر" و " جنس مردها" فکر کردم. اینکه دقیقا چی از زندگی زناشویی میخواهند و چه چیزی انها را راضی و خوشحال نگه میدارد؟ زن مطلوب مردها که همیشه عاشقش میمانند کیست؟ با جت جی پی تی درباره این کتاب و موضوع بالا حرف زدم، اول از اهمیت حفظ اقتدار مرد توسط زن، گفت و بعد مطالب رو به سطح کلاس های آداب شوهرداری رسوند. دقیقا متوجه نظر نگار نشدم، اما فهمیدم مخالف ادایی بودن بود، اما منکر اهمیت رسیدگی زن به خودش نمیشد، و میگفت خیلی دوطرفه است، و به خود شخصیت مرد هم بستگی داره. ما در این کتاب با دوسر طیف طرفیم آهو و هما. زن اول و دوم سید میرانِ هوسباز:) آهو: زن بساز ، زن زندگی، بی نقص در هنرهای خانه داری و کندبانویی، مادر دلسوز ۴ فرزند، اهل دین ، با حجب و حیا، از این خانم هایی که رو حرف آقاشون حرف نمیزنند، در عین حال دارای مقام و منزلت در خانه، که همیشه نظراتش نادیده گرفته نمیشود، زیبا و خوش قلب، امااا تا حدود زیادی صاف و ساده ، زود باور، بی سیاست و فرو رفته در نقش قربانی و تو سری خور. ( نمونه زنی که فراوانی اش در جامعه ما بیشتر از انواع دیگر بوده و هست و همه برایشکلی شاهد مثال داریم) هما: وزه، سیاس، کولی قمر، بسیار زیبا، اهل عشوهگری و دلبری، سر زبون دار، تیز ، نساز، زن کوچه و خیابون، کله شق و خود رای که هرجور شده خواسته خودش را به کرسی مینشاند، اهل قربان صدقه و ابراز محبت واضح نه در لفافه، حیله گر:) اهل چیتان پیتان، بسیار ادایی، و البته اهل حفظ اقتدار شوهر. سید میران آهو را ول میکند و عین بچه اردکی که دنبال مادر خود میدود، جلد و رام هما میشود. میری جانِ آهو، مرد دیندار و آبرو داری بود، پخته و سرد گرم چشیده، اما انگار یک آتش زیر خاکستر درون خودش پنهان داشت که سر بزنگاه سر برآورد و آن چه بود؟ همان هوسبازی و ضعیف النفسی. در تمام طول داستان به رفتار های میران که نمونه خوبی از یک مرد ایرانی بود دقت کردم، به نیازهایش به افکار و رفتارش و سعی کردم بفهمم خب چه چیزی باعث شد او جلد هما شود؟ آن هم نه یکی دو سال، هفت سال! تاثیر مکر زنانه را منکر نیستم اما...، کار از مکر به مسخ رسیده بود. مردها انگار زن بساز و رام و حرف گوش کن نمیخواهند! هرچی بیشتر کوتاه بیایی بیشتر جلو میایند، و اگر از خودت بزنی، کوتاه امدن از حقوقت جزو توقعاتشان میشود. گویا خوششان می آید گاهی آگاهانه گول بخورند. آنها بیشتر از زنان بشور بساب، دلبر حواس جمع میخواهند.( خودم داره چندشم میشه کم کم؛) . واقعا زنی که به خودش نرسه( نه صرفا ظاهری)، از خود گذشتگی نکرده، بلکه هم به خودش هم تمام خانواده اش آسیب زده. مردها میخواهند احساس کنند همسرشان به آنها نیاز دارد ، اما خب مگر آهو اینطور نبود؟ چرا بود، اما شاید صرفا در عمل. و بیان کردنش را خوب بلد نبود. شاید برای زن و مادر خوبی بودن، باید موقعیت سنجش بود و تیز و بز، باید به موقع جدی شد، به موقع خود را به نفهمیدن زد، به موقع نظر داد به موقع از خودگذشتگی کرد، به موقع رها کرد، به موقع کار را چسبید و بیخیال نشد... . اما مرد ناجنس و اذیت کن، حتی اگر فرشته هم باشی، از آنجا که لیاقتت را ندارد، تو و خوبی هایت را ابتدا حرام و سپس رهایت میکند. البته که مرد و زن ندارد و شامل هر رابطه ای میشود. در نهایت باید بگم آدمی که خوب و درست باشه در هر صورت خوبی خودشو در هر جایگاهی نشون میده هرچقدر هم که طرفش وصله ناجور باشه، نمیتونه از خوش قلبی و نور وجودی اش بزنه و یه نور و خوبی تو زندگی و رابطه شون درز میکنه. بگذریم. خلاصه من که با شوهرآهوخانم خیلی زیاد فکر و کنکاش کردم( و بیشتر از قبل از ازدواج ترسیدم) شاید خیلی به نتیجه نرسیدم اما همین تفکر ها و مصداق ها را بررسی کردن کلی ذهنم را باز کرد. کتاب دایره المعارف ضرب المثل ها، خرافه ها، و خرده فرهنگ هاست. ضرب المثلی که به خوبی در خاطرم مانده این است: مشکل پسند پشگل پسند میشود. و سخت نگرانم که من و عزیزانم جزو این دسته نباشیم/ نشویم. از نقاط قوت داستان خاکستری بودن همه شخصیت ها بود، حتی همای ور پریده، به قول آهو: نیست در جهان، خانم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.